مأمور سد معبر شهرداری که سال 93 با پنجه بوکس مرد ضایعات جمع کن را به قتل رسانده بود همراه با آرمان عبدالعالی در زندان رجایی شهر به دار مجازات آویخته شد.
به گزارش حادثه نیوز، سحرگاه چهارشنبه ، پنج محکوم به اعدام در زندان رجاییشهر پای چوبه دار رفتند که سه نفر از آنها با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت موفق به گرفتن مهلت شدند اما دو نفر از آنها که یکی آرمان عبدالعالی بود و دیگری مامور شهرداری به دار مجازات آویخته شدند.
ماجرای قتل توسط مامور شهرداری
این مرد که یکی از مأموران شهرداری بود سال گذشته نیز پای چوبه دار رفته بود و با گرفتن مهلت از اولیای دم برای گرفتن رضایت تلاش کرد. وی اواخر مرداد سال ۹۳ در درگیری با مرد ضایعاتی، او را با پنجه بوکس زخمی کرد. پس از انتقال مرد ضایعاتی به بیمارستان، او تسلیم مرگ شد و پسر مقتول که در زمان جنایت حضور داشت راز قتل را برملا کرد. بررسیها نشان میداد چهار مأمور سد معبر شهرداری با مرد میانسال درگیر شده و یکی از آنها با ضربه پنجه بوکس، جنایت را رقم زده است.بدین ترتیب هویت عامل جنایت شناسایی و مأموران موفق به دستگیری متهمان شدند.
لحظه قتل مامور شهرداری از زبان پسر مقتول
پسر خردسال مقتول به مأموران پلیس گفت: «من همیشه همراه پدرم با وانت به خیابان میرفتیم و آهنآلات ضایعاتی میخریدیم. آن روز ساعت ۹ صبح برای کار به تهرانپارس رفتیم که خودرویی به ما نزدیک شد و از داخل آن چهار نفر درشتهیکل بیرون آمدند و خودشان را مأمور سد معبر شهرداری معرفی کردند. یکی از آنها که درشتتر بود از پدرم درخواست مجوز کرد اما پدرم مجوزی نداشت. او گفت باید ماشین ما را به پارکینگ ببرند و بخوابانند که یکی از آنها سوار خودروی ما شد و پدرم نیز به راه افتاد اما پس از طی مسافت کوتاهی پدرم خودرو را نگه داشت تا با اداره پلیس تماس بگیرد. پس از آن همان مرد درشتهیکلتر به سمت پدرم آمد و با پنجه بوکس ضربهای محکم به سر پدرم زد. پدرم غرق در خون روی زمین افتاد و ضارب هم همراه همکارانش از محل فرار کردند.»
بررسیهای مأموران نشان داد عامل اصلی قتل «محمد» نام دارد که روز حادثه همراه همدستانش با مقتول درگیر شده است. بنابراین مأموران پلیس محمد و دو نفر از همدستانش را بازداشت کردند و مورد بازجویی قرار دادند. اعتراف مامور شهرداری به قتل
متهم ابتدا در بازجوییها جرم خود را انکار کرد و مدعی شد که در روز حادثه فقط یک سیلی به مقتول زده است و نقشی در مرگ او نداشته است اما در بازجوییهای بعدی به جرم خود اعتراف کرد. وی گفت: «ما معمولاً در قالب تیمهای سه یا چهار نفره در محدودهای که برای ما تعیین شده گشت میزنیم و با وانتیهایی که ضایعات جمع میکنند برخورد میکنیم. آن روز همراه همدستانم در حال گشتزنی بودیم که صدای بلندگوی مقتول را شنیدیم که در حال خرید ضایعات بود. ما از او درخواست مجوز کردیم اما او مجوز نداشت و به همین خاطر باید او را به کیوسکمان میبردیم. او در میانه راه خودرواش را متوقف کرد و به همکارم گفته بود که به کیوسک نمیآید و میخواهد به پلیس اطلاع دهد. من وقتی دیدم خودرواش را نگه داشته از خودرویمان پیاده شدم و به طرف او رفتم. او در حال حرفزدن با تلفن همراهش بود که یکی از همکارانم به او دو سیلی زد و او هم به ما فحاشی کرد. در یک لحظه خیلی عصبانی شدم و با مشت ضربهای محکم به سرش زدم. مقتول ناگهان روی زمین افتاد و از دهانش کف بیرون زد و ما از ترس فرار کردیم.»
دو متهم دیگر هم اعتراف کردند که محمد با مقتول درگیر شده است.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی در دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شد و هیئت قضایی هم جرم وی را قتل شبه عمد اعلام و او را به دیه محکوم کردند اما رأی دادگاه با اعتراض اولیایدم در دیوان عالی کشور نقض و برای بررسی بیشتر دوباره به شعبه رسیدگیکننده فرستاده شد. متهم دوباره محاکمه و اینبار به قصاص محکوم شد. رأی دادگاه پس از تأیید در دیوان عالی کشور برای سیر مراحل اجرای حکم به دادسرای امور جنایی تهران فرستاده شد.
متهم اصلی این جنایت در تحقیقات به جرم خود اعتراف کرد و در دادگاه کیفری یک استان تهران به قصاص محکوم و سرانجام صبح دیروز به دار آویخته شد.